پشت به دیوار بارانخوردهی صحن انقلاب، روبهروی پنجرهفولاد و گنبد طلا، نگران چشمهی چشمهایم ایستاده بودم که در پایان خدمت هفتگی، آن هم در ایام فاطمیه، خشکیده بود. زیارت امینالله «منتخب ادعیه و زیارات» به ابتدای صفحهی سوم رسیده بود و من همچنان منتظر اشک بودم که «و اعلام القاصدین الیک واضحة» دلم را به کوچههای مدینه کشاند. خدایا! هر کس که آهنگ تو کند، نشانههایش آشکار است. هر کس در کوچههای مدینه به دنبال تو بگردد، گذارش به خانهای خواهد افتاد که «سد الابواب الا بابه». رسیدن به این خانه، نشانی نمیخواهد؛ خانهی فاطمه - سلامالله علیها - را راحت میشود شناخت، از در سوختهاش!
موضوعات مرتبط:
برچسبها: مناسبتهاخاطرات خدمت